افسردگی داشت. چند وقتی بود که قرص هایش را نمی خورد. آرام رفت و لب پنجره نشست.اس ام اس رسید:"راستش رو بخوای توی این مدت که نبودم، خیلی فکر کردم ؛ و به این نتیجه رسیدم که ما به درد هم نمی خوریم"شوکه شده بود. تمام بدنش شل شد و پایش لیز خورد، اما مانع افتادن خودش از پنجره نشد!اس ام اس دوم رسید:"شوخی کردم، تازه رسیدم، بیا در رو باز کن" "وحید محسنی" -------------------------- خداحافظ , ...ادامه مطلب
با خنده و آن چشم ترت پرسی چند؟از ساقه ی نازک... تبرت... پرسی چند؟سیری که ندارد دل لامذهب منلبهات... تن پر شررت... پرسی چند؟! تقدیم به لبخندت,پست ویژه مخاطب خاص,متن ویژه مخاطب خاص ...ادامه مطلب