سمت هرچه تاختم خدا نخواست
هرکه را شناختم... خدا نخواست
سکه سکه بُردِ در قمار را
کیسه کیسه باختم خدا نخواست
بر سرم خراب شد همان نخست
خانه ای که ساختم خدا نخواست
مثل برف سخت آمدم چه سود!
عاقبت گداختم خدا نخواست
هی زدم به رقص آید و نشد
هرچه من نواختم خدا نخواست
"وحید محسنی"
شعر _ داستان...برچسب : نویسنده : 3vahidmohseni5 بازدید : 145